حسن بیادی دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی و نایب رئیس دورههای دوم و سوم شورای شهر تهران بوده است. در دولت اول احمدی نژاد از نزدیکان فکری وی و در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲ در اتاق فکر انتخاباتی محمد باقر قالیباف حضور داشت. بیادی به «آرمان» می گوید:«حضور آقای قالیباف و آقای احمدی نژاد در […]
حسن بیادی دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی و نایب رئیس دورههای دوم و سوم شورای شهر تهران بوده است. در دولت اول احمدی نژاد از نزدیکان فکری وی و در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲ در اتاق فکر انتخاباتی محمد باقر قالیباف حضور داشت.
بیادی به «آرمان» می گوید:«حضور آقای قالیباف و آقای احمدی نژاد در انتخابات آینده بسیار جدی است. در صورتی که آقای قالیباف و احمدی نژاد به صورت همزمان در انتخابات حضور پیدا کنند احتمال عدم موفقیت آقای روحانی در انتخابات زیاد خواهد بود.در چنین شرایطی احتمال این که انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده شود، بالاست.در نتیجه آقای احمدینژاد و آقای قالیباف در دور دوم انتخابات با هم رقابت خواهند کرد. این در حالی است که اصولگرایان هیچ کاندیدای دیگری به جز این دو نفر معرفی نکنند.اگر برخی اصولگرایان برنامه بریزند و گزینه دیگری را در کنار قالیباف و احمدی نژاد معرفی کنند بدون شک حسن روحانی دوباره به ریاست جمهوری خواهد رسید». در ادامه گفتوگوی روزنامه آرمان را با مهندس حسن بیادی از نظر می گذرانید:
اصولگرایان در چه صورتی در انتخابات سال۹۶ از حسن روحانی حمایت خواهند کرد؟
اصولگرایان در حال رصد و بررسی شرایط انتخابات آینده و همچنین مشورت و رایزنی با طیفهای مختلف اصولگرایی و علما و بزرگان هستند. در نتیجه این مساله که اصولگرایان در چه شرایطی ازآقای روحانی حمایت خواهند کرد بستگی به شرایط انتخابات آینده و همچنان مواضع آقای روحانی دارد. بدون شک از هم اکنون نمی توان درباره این مساله به صورت قطعی اظهارنظر کرد.آقای روحانی دارای خاستگاه اصولگرایی از نوع اعتدال است و از دل جریان اصولگرا بیرون آمده است. با این وجود در سال۹۲ اتفاقاتی در انتخابات و همچنین درون اصولگرایان رخ داد که ایشان با حمایت اصلاحطلبان و جمعی از طرفداران احمدی نژاد به ریاست جمهوری برگزیده شدند.در شرایط کنونی آقای روحانی تلاش می کند به شکلهای مختلف ارتباط خود را با هر دو جریان سیاسی کشور و با شعار اعتدالی بالانس سیاسی را در فضای سیاسی کشور حفظ کنند.
احتمال گرایش آقای روحانی به سمت اصولگرایان در انتخابات آینده وجود دارد؟ آیا برای این وضعیت پیش بینی لازم در جریان اصولگرایی صورت گرفته است؟
احتمال گرایش آقای روحانی به سمت اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آینده در حدود۲۰ درصد است. آقای روحانی مدتهاست نسبت به مواضع اصولگرایی تغییر موضع داده و مواضع جدیدی اتخاذ کرده که دلخواه رقیب اصولگرایان یعنی اصلاحطلبان بوده است. اگر اصولگرایان قصد داشتند در انتخابات سال۹۶ از آقای روحانی حمایت کنند که در سال۹۲ نیز وی را به عنوان کاندیدای خود معرفی می کردند و همگی از وی حمایت می کردند. نکته دیگر این که اگر قرار باشد بین اصولگرایان و آقای روحانی کسی به طرف دیگری گرایش پیدا کند این آقای روحانی است که باید به سمت اصولگرایی گرایش داشته باشد و نه برعکس.
آیا اصولگرایان دارای گزینه هم وزن و تاثیرگذار برای رقابت با آقای روحانی در سال۹۶ هستند؟
بدون شک اصولگرایان دارای گزینه تاثیرگذار برای رقابت با آقای روحانی هستند. اصولگرایی هیچ گاه از نخبه خالی نبوده و همواره از شخصیت های ممتاز خود در مقاطع مختلف برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده است. متاسفانه برخی از اصولگرایان برای خود «باند» و گروه خاص درست کردهاند و گمان می کنند می توانند به جای دیگران تصمیم گیری کنند. این افراد در برخی اوقات بدون مشورت با دیگران به نام جریان اصولگرایی موضعگیری می کنند و برای اصولگرایان تعیین تکلیف می کنند. در هر دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا باندهای«قدرت» و «ثروت» وجود دارند که اجازه نمی دهند افراد شایسته و ممتاز به جایگاه مناسب در فضای سیاسی کشور دست پیدا کنند. برخی از افرادی که از هم اکنون عنوان می کنند اصولگرایان در انتخابات آینده از آقای روحانی حمایت خواهند کرد، به دنبال این هستند که نقص هایی که در جریان اصولگرایی به وجود آوردهاند را توجیه کنند. در شرایط کنونی حضور آقای قالیباف و آقای احمدی نژاد در انتخابات آینده بسیار جدی است.به نظر من در صورتی که آقای قالیباف و آقای احمدی نژاد به صورت همزمان در انتخابات حضور پیدا کنند، احتمال عدم موفقیت آقای روحانی در انتخابات بسیار زیاد خواهد بود. در چنین شرایطی احتمال این که انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده شود زیاد است.در نتیجه آقای احمدی نژاد و آقای قالیباف در دور دوم انتخابات با هم رقابت خواهند کرد. این در حالی است که اصولگرایان هیچ کاندیدای دیگری به جز این دو نفر معرفی نکنند.اگر برخی اصولگرایان ترفند بزنند و گزینه دیگری را در کنار قالیباف و احمدی نژاد معرفی کنند بدون شک حسن روحانی دوباره به ریاست جمهوری خواهد رسید.
آیا احمدی نژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری با مانع رد صلاحیت مواجه نخواهد شد؟
این وضعیت به همان شکل که برای آقای احمدی نژاد وجود دارد، برای آقای روحانی نیز وجود دارد. آقای روحانی پس از پایان دوران چهارساله ریاست جمهوری خود باید دوباره به عنوان یک کاندیدای ریاست جمهوری در وزارت کشور حضور پیدا کند و دوباره ثبت نام کند. شورای نگهبان نیز صلاحیت ایشان را دوباره مورد بررسی قرار خواهد داد و نتیجه را به افکار عمومی اعلام خواهد کرد. این وضعیت دقیقا برای آقای احمدی نژاد به عنوان کسی که در گذشته به مدت هشت سال ریاست جمهوری کشور را برعهده داشته هم وجود دارد. در نتیجه آقای احمدی نژاد و آقای روحانی به یک اندازه دارای شانس تایید و یا عدم تایید صلاحیت هستند.
آیا این احتمال وجود دارد که احمدینژاد صرفا برای تخطئه سیاست های حسن روحانی وارد انتخابات شود تا گزینه دیگری از اصولگرایان به پیروزی برسد؟
در این وضعیت هرسه گزینه احتمالی و حتی نامزدهای مطرح و تاییدشده مانند گذشته می توانند از رودررویی مستقیم برخی کاندیداها استفاده کنند و اهداف خود را در انتخابات عملی کنند و در نهایت نیز به نتیجه مطلوب برسند.
براساس یک شائبه سیاسی احمدی نژاد به اصولگرایان پیام داده که درصورتی که اصولگرایان در انتخابات آینده از وی حمایت کنند وی در لحظات آخر به سود گزینه اصلی اصولگرایان کنار خواهد رفت.به نظر شما آیا اصولگرایان به احمدی نژاد در این زمینه اعتماد خواهند کرد؟
آقای احمدی نژاد همواره نشان داده که قابل پیش بینی نیست و در لحظاتی که انتظار می رود یک نوع رفتار سیاسی از خود بروز بدهد رفتار دیگری نشان می دهد. وضعیت به گونه ای است که حتی نزدیکان ایشان نیز قادر نیستند رفتار آینده وی را پیش بینی کنند.
در چه صورتی اصولگرایان در انتخابات آینده از احمدی نژاد حمایت خواهند کرد؟
در مرحله اول باید این نکته را در نظر گرفت که احمدی نژاد و نزدیکان ایشان جزو اصولگرایان هستند و شناسنامه سیاسی آنها نشان می دهد که دارای خاستگاه اصولگرایی هستند.به همین دلیل ممکن است برخی از اصولگرایان از حضور احتمالی احمدی نژاد در انتخابات آینده حمایت کنند و در مقابل برخی دیگر از وی استقبال نکنند و حضور وی را به مصلحت کشور ندانند.
شما در سال۹۲ در اتاق فکر انتخاباتی آقای قالیباف حضور داشتید.به نظر شما اگر ایشان قصد داشته باشد در انتخابات سال۹۶ حضور پیدا کند با توجه به این که دو انتخابات ریاست جمهوری ناکام را پشت سر گذاشته از چه استراتژیهایی استفاده خواهد کرد؟
آقای قالیباف یا وارد رقابت های انتخاباتی نخواهد شد و یا در شرایطی حضور پیدا خواهد کرد که به پیروزی وی منجر شود. آقای قالیباف تنها برای پیروز شدن وارد رقابت های انتخاباتی خواهد شد. البته همه کاندیداهای انتخاباتی با همین استراتژی در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد و این یک مساله طبیعی است. با این وجود این وضعیت برای آقای قالیباف به شکل دیگری است. به هر حال ایشان در انتخابات۸۴ و ۹۲ حضور داشته و در هر دو انتخابات نیز شکست خورده است. به همین دلیل حضور مجدد ایشان در انتخابات آینده با برنامه ریزی و دوراندیشی دقیق و موشکافانه ای صورت خواهد گرفت اگرچه در مورد یاران انتخاباتی خود باید تجدید نظر جدی کرده و ستاد خود را پاکسازی کند.
در بین کاندیداهای اصولگرا سعید جلیلی از تحرکات بیشتری برای انتخابات آینده برخودار است. حضور جلیلی را در انتخابات آینده چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر من حضور جلیلی در انتخابات بیشتر شبیه یک شوخی سیاسی است.آقای جلیلی هیچ گونه سابقه ای در مدیریت اجرایی کشور ندارد و هنوز مشخص نیست که آیا می تواند از پس اداره کشور بربیاید و یا خیر.ایشان تنها مدتی مذاکره کننده تیم هسته ای و دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و موفقیت زیادی هم در عملکرد خود نداشته، اگرچه ایشان از نیروهای ارزشی و برای آینده کشور میتوانند نیرویی مثمرثمر باشند.. هنوز مشخص نیست که ایشان چه تئوری برای اداره اجرایی کشور که کار بسیار سخت و دشواری است در نظر گرفته و چگونه می خواهد از عهده مدیریت اجرایی کشور بربیاید.آقای جلیلی اگر قصد دارد در انتخابات ریاست جمهوری حضور داشته باشد در مرحله اول باید دیدگاه های اجرایی خود را مطرح کند که با چه شیوه و استراتژی قصد دارد با مشکلات بسیار بزرگی که در شرایط کنونی کشور با آن مواجه شده برخورد علمی و منطقی داشته باشد.
رقبای آقای روحانی در انتخابات سال۹۶ روی کدام نقاط ضعف دولت ایشان دست خواهند گذاشت؟
یکی از مهمترین نقاط ضعف دولت آقای روحانی عدم هماهنگی اعضای کابینه با رئیس جمهور است.بدون شک دیدگاه های برخی از وزرای دولت یازدهم در اداره کشور تفاوت بسیاری با آقای روحانی داشت.این تفاوت در دیدگاه ها در بسیاری از مقاطع مشهود و سبب سردرگمی وناهماهنگی در دولت شده است.از سوی دیگر برخی از وزرا دچار روزمرگی شدهاند و فاقد استراتژی کلان و راهبردی در پیشبرد اهداف خود هستند. این وزرا کار زیاد می کردند و تمام وقت خود را صرف کارهای روزمره می کردند اما این کارهای روزمره نتیجه مناسب و مورد دلخواهی نداشت و با مطالبات مردم فاصله داشت. برخی از وزرای دولت یازدهم شهامت لازم را برای پیشبرد اهداف دولت نداشتند و تنها آمده بودند برای بار آخر چوب خط خود را پر کنند.در زمینه اقتصادی دولت آقای روحانی موفق نشد به شعارهایی که در دوران انتخابات به مردم داده بود جامه عمل بپوشاند. با این وجود دولت یازدهم در برخی زمینه ها مانند سیاست خارجی عملکرد قابل قبولی داشت و موفق شد به بسیاری از اهدافی که در نظر گرفته بود دست پیدا کند، البته در زمینه بودجه و درآمدهای مالی اقای روحانی به یک بدشانسی مبتلا شد و آن هم پایین آمدن قیمت نفت بود.
شما در یک مقطع زمانی از نزدیکان فکری آقای احمدی نژاد بودید. آیا هنوز هم با ایشان ارتباط دارید؟
بله بنده هنوز هم با آقای احمدی نژاد ارتباط دارم و با وجود انتقادات جدی بنده به نحوه مدیریت اجرایی دولت گذشته، توانسته ایم رفاقت خود را کمافیالسابق حفظ کنیم من اعتقاد دارم هر دولتی بر سر کار بیاید دولت جمهوری اسلامی است و بر همگان واجب است دولت را در حد توان خود کمک کنند اگرچه باید پیشنهاد و یا انتقاد سازنده باشد و تخریب به هر شکل آن مذموم و حرام است.
آخرین بار کی با ایشان دیدار کردید؟
یک هفته قبل خدمت ایشان رسیدم و گفتوگویمان خانوادگی و بعضا شخصی و بیان خاطرات گذشته بود.
ایشان چه دیدگاهی درباره انتخابات آینده دارند؟
آقای احمدی نژاد به من گفتند که دنبال تحلیل و تبیین اندیشه حضرت امام (ره) هستند و حتی یک بار نیز به کسی نگفتهام که قصد دارم در انتخابات آینده حضور پیدا کنم.ایشان عنوان می کردند بنده تاکنون درباره حضور و یا عدم حضور در انتخابات آینده هیچ گونه تصمیمی نگرفتهام.
به نظر شما اگر احمدی نژاد در انتخابات شرکت کند چه تعداد رای به دست خواهد آورد؟
به نظر من احمدی نژاد هنوز دارای پایگاه اجتماعی است و در حدود ۱۵ میلیون رای به دست خواهد آورد.
آیا این احتمال وجود دارد که احمدی نژاد به جای این که خود در انتخابات شرکت کند فرد دیگری را معرفی کند و سپس خود از آن حمایت کند؟
بله این احتمال وجود دارد.
به تازگی تخلفاتی از شهرداری تهران رسانهای شده است. دیدگاه شما به عنوان نایب رئیس شورای شهر سوم در این باره چیست؟
برخی از اتفاقات که در فضای سیاسی کشور رخ میدهد دارای ظاهر بیرونی است که با باطن آن تفاوت میکند. مساله واگذاری املاک توسط شهرداری تهران به افراد خاص نیز دارای جنبه ظاهری است اما در باطن یک مساله سیاسی است. به نظر می رسد برخی افراد تلاش می کنند با نگاه سیاسی به شهرداری تهران نگاه کنند و مشکلات به وجود آمده در شهرداری تهران را برای افکار عمومی سیاسی جلوه بدهند.این مساله درباره فیش های نجومی و هجمه علیه دولت نیز وجود داشت. براساس اسناد منتشر شده تعداد مدیرانی که از حقوق های نجومی استفاده میکردند بسیار کم بود اما شرایط به گونه ای پیش رفت و به اندازه ای در این زمینه غوغا و هیاهو صورت گرفت که افکار عمومی گمان می کرد همه مدیران کشور از حقوقهای نجومی استفاده می کردند. در ماجرای حقوق های نجومی نیز برخی افراد با نگاه سیاسی تلاش کردند دولت را تحت فشار قرار دهند. این وضعیت درباره شهرداری تهران نیز صادق است و مساله بیش از آن که به فساد اقتصادی مربوط باشد به مسائل سیاسی ارتباط پیدا می کند. نکته دیگر این که بسیاری از فساد های صورت گرفته در دستگاه های مختلف اداری کشور ریشه در ساختارها و قوانین دارد. به هر حال برخی از قوانین اداری ما دارای کاستی هایی هستند دارند و برخی نیز به روز وجدید نیستند. در بسیاری از دستگاههای ما هنوز قوانین دهه های گذشته اجرا می شود و ساختار های اداری ما در اغلب موارد فرسوده و غیر قابل استفاده است. در نتیجه به دلیل این که قوانین دستگاه های اداری توانایی انطباق با شرایط جدید را ندارند زمینه برای سوءاستفاده های شخصی و گروهی مهیا می شود.
چرا در دهه گذشته شهرداری تهران به سکوی پرتاب شخصیت های سیاسی برای رسیدن به اهداف سیاسی تبدیل شده است؟
نهادهای نظارتی باید به این مساله ورود کنند و اجازه چنین کاری را ندهند. البته روی سخن من به شخص خاصی نیست و این مساله را درباره شخصیت های هر دو جریان سیاسی عنوان می کنم. اگر قانون در وقت مقتضی با مشکلات برخورد قاطع و قانونی انجام ندهد، این تخلفات بیشتر میشود و کار به جایی می رسد که برخورد با آن بسیار مشکل می شود. در نتیجه نهادهای نظارتی در یک دهه اخیر نباید اجازه می دادند کسی از دستگاه های اجرایی کشور مانند شهرداری تهران و مجلس و تشخیص مصلحت نظام و… استفاده سیاسی کند. ساختارهای اجرایی و سیاسی مدیریتی ما متناسب با شان و شخصیت نظام و مردم نیست و در این زمینه با مشکلات متعددی مواجه هستیم.یکی از آسیب های جدی در دستگاه های اجرایی کشور حضور «مدیریت های جزیره ای» است. در مدیریت های جزیره ای هر کس هر جور که دوست داشته باشد مدیریت می کند و سیاست های کشور را براساس سلایق فردی خود اجرا می کند. مدیریت دستگاههای اجرایی ما دارای یک سیستم به هم پیوسته و منسجم نیست، بلکه به صورت جداگانه کار می کند. کشورهای پیشرفته برای جلوگیری از به وجود آمدن مدیریت جزیرهای از سیستم مدیریت یکپارجه استفاده می کنند. در کشورهای پیشرفته دولتها کمتر در مدیریت جامعه دخالت می کنند و به جای آن مشارکت مردم در مدیریت جامعه بیشتر است. هر چه مردم بیشتر در مدیریت جامعه نقش داشته باشند به همان اندازه دستگاه های اجرای کارآمدتر و منسجم تر خواهند بود. دولت ها نباید مدیریت زندگی مردم را به صورت کامل در اختیار بگیرند، بلکه باید بخشی از مدیریت جامعه را به دست مردم بسپارند.برخی از افراد گمان می کنند فساد تنها در جامعه ما وجود دارد. این در حالی است که فساد اقتصادی و سیستمی در اغلب جوامع دنیا وجود دارد. با این وجود کشورهای دیگر از روش های علمی و منطقی برای برخورد با فساد استفاده می کنند در حالی که ما از برخورد قاطع و علمی با مساله فساد عاجز مانده ایم. به نظر من ما باید با مساله فساد برخورد علمی و منطقی کنیم، نه این که فساد را به افراد تقلیل بدهیم و با دستگیری و مجازات آنها مساله را خاتمه بدهیم.تاز زمانی که ما فساد را در افراد و برخی گروههای خاص خلاصه کنیم وضعیت به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد چرا که این سیستم مالیاتی، بانکی و رفتار اداری و کرامت ارباب رجوع شایسته این کشور با مردمی ولایی و ایثارگر نیست و کلا فساد اداری هم نتیجه این سیستم معیوب است.