برای آخرین فِلَش بَک تصویربرداری ” استاد عباس افشار، یار همکار، همراه و عکاس نادر” عرصه آبی ایران
برای آخرین فِلَش بَک تصویربرداری ” استاد عباس افشار، یار همکار، همراه و عکاس نادر” عرصه آبی ایران
آخرین روزهای اسفند ۱۴۰۱ را در حالی شتابان و بی مکث طی می کنیم و امروز یکشنبه ۲۸ ام اسفند سال ۱۴۰۱ بنا به تقدیر و تقریر؛ روز خداحافظی همکاری مهربان، اخلاق مدار، یار و همکار همیشه همراه، خوش قریحه...
آخرین روزهای اسفند ۱۴۰۱ را در حالی شتابان و بی مکث طی می کنیم و امروز یکشنبه ۲۸ ام اسفند سال ۱۴۰۱ بنا به تقدیر و تقریر؛ روز خداحافظی همکاری مهربان، اخلاق مدار، یار و همکار همیشه همراه، خوش قریحه…

آخرین روزهای اسفند ۱۴۰۱ را در حالی شتابان و بی مکث طی می کنیم و امروز یکشنبه ۲۸ ام اسفند سال ۱۴۰۱ بنا به تقدیر و تقریر؛ روز خداحافظی همکاری مهربان، اخلاق مدار، یار و همکار همیشه همراه، خوش قریحه و زیباپسندی است که از دریچه دوربین عکاسی و فیلم برداری بیش از هزاران یادگار ثبت شده را در دوران خدمت موظف خویش و سرشار از خاطرات شیرین و به یاد ماندنی در عرصه صنعت دریایی کشور به ویژه فعالیت های صید، صیادی ، بنادر ، تکثیر و پرورش ماهی، میگو ، صنایع وابسته و… در سراسر کشور در کرانه های آبی شمال و جنوب و آب های داخلی به قاب مانای یک تاریخ حدود ۳۵ ساله پیوند زد و خاطره ای خوش و نام نیک از خود برای همکاران و همراهان اداری خویش بر جای نهاده و بر قلب ها حکاکی و نقش نگاری نمود.
گاهی ثبت یک تصویر زیبا و به یاد ماندنی توسط عکاس و دوربین وی، گفته ها و ناگفته های مفهومی و فلسفی اش آن چنان قَوی و تعامل پذیر است که “هیچ قَلم و نوشتاری در قالب کلمات و نوشتارها هرگز قدرت بیان آن مفهوم و ثبت تصویری را نداشته و نخواهند” داشت و این خود تبلور و نقش آفرینی یک هنر جاودان است که علاوه بر انجام وظیفه ؛ بیانگر عشق والا و وافر به کار و ایفای مسولیت با فوکوس نمودن و زُوم کردن به وجدان کاری و تحمل مشکلات و خستگی های ناشی از انجام وظایف طاقت فرسا در بستری از تداوم صبوری، تحمل استرس و مدارا با دارایی ها و نداری ها و امکانات کم و کاستی ها، مقررات دست و پاگیر دیوان سالاری اداری و البته شاید عدم قَدرشناسی بایسته و شایسته ی وابسته است که در عمق میدان تصاویر مفهومی ، شاترها و فِلَش بَک های متعدد و تکرار چند باره ثبت یک تصویر و یا تصاویر هرگز کام خود به شِکوه نگشوده و همواره با لبخند رضایت از انجام مسوولانه در پایان کار و در قاب و قاب هایی که خود هرگز در تصویر دیده نشدند از سوژه های مقابل لنز دوربین ثبت در نمایه ی کارنَمای خود نموده و نَه عکاسی در “طبیعت بی جان” که وسعت کار فوکوس لِنز برای ثبت وقایع یک محیط یا “طبیعت جاندار” خود یک مبحث دیگری است که از آن می گذریم.
نویسنده این سطور، بیش از یک دهه به طور مستقیم همراه ایشان تمام استان های کشور را به جز استان ایلام بخاطر کنسلی پرواز که دست تقدیرمان والاتر از همت هر دوی ما بود با بیش از ۸۰۰ بازدید میدانی و ثبت هزاران تصویر و بیش از صدها گزارش مستند مکتوب که لازم و ملزوم تصاویر و نوشتار بود به خوبی و بنا بر تقدیر الهی کنار هم قرار گرفتیم که به عنوان یک یادگار مکتوب و ثبت شده و با استناد به “تحلیل محتوای تخصصی” هرگز در پیشگاه انصاف و قضاوت مخاطبان خاص و عام قابل انکار نبوده ،نیست و نخواهد بود.
آنچه که روند کاری و ماموریت های سخت و دشوار در عرصه امواج و طوفان های دریایی، راه های صعب العبور کوهستانی ، دشت ها ، رَمل ها و کویرها و گرما، سرما و هوای شرجی و بارانی که با هم بوده و در مقطعی ثبت در زمان و مکان شد هرگز فراموش نشده و نخواهد شد و این خود زیباترین قاب مانای عرصه خدمت و انجام کار اداری مربوطه بوده و هست زیرا هر دو عاشق و دلباخته کار خود بودیم.
برای همکار عزیز و تلاشگر خود “استاد عباس افشار” که حدود ۳۵ سال در اداره راهبردی سمعی و بصری روابط عمومی شرکت سهامی پیشین شیلات و آنگاه در سازمان شیلات ایران (۱۳۸۴) تاکنون ” به طور شایسته و با وظیفه مندی اخلاق مدار ایفای نقش نموده در روز خداحافظی و پیوستن به جمع و محفل گرم شایستگان(بازنشستگان) ایام، درروز پایانی اسفند ۱۴۰۱ آرزوی موفقیت و تندرستی مضاعف داشته و این نوشتار، اندک ادای دین به ایشان و قدردانی به سهم خود با توجه به بضاعت نوشتاری نگارنده است و امید آن که مورد قبول درگاه مقدس حضرت دوست، مشارالیه و سایر همکاران و خانواده محترم ایشان باشد و در آستانه “طلیعه بهار طبیعت و آغاز سال جدید ۱۴۰۲ و ضیافت پرشکوه ربیع القرآن” بهترین ها و تمام خوبی ها را برای این همکار محترم و همگان آرزو می نماید.
لازم به یادآوری است این عکس یکی از نادر عکس هایی است که شش سال قبل و طی یک ماموریت اداری و سازمانی در جاده منتهی به شهرزیبا و مردم نواز مشکین یعنی از تهران به استان اردبیل سرزمین چشمه های آب گرم می باشد که به درخواست و اصرار نویسنده و دوربین به دست و بر خلاف همیشه استاد افشار(فرد نخست از سمت راست تصویر) در این قاب مقابل دوربین و در جوار یک مزرعه پرورش ماهی قزل آلا، مدیر کل پیشین شیلات استان اردبیل (بازنشسته)، نویسنده، صاحبان مزرعه و سرآشپز مجتمع گردشگری آبزی پروری و رستوران طبخ ماهی سردآبی در کنار جاده روستای مشهور به “حاجیلر” قرار گرفت. فراموش نکنیم که زیبایی حرفه حساس و خطیر عکاسی مکمل گزارشات و مستندات مکتوب بوده چرا که در پشت صحنه ثبت تصاویر ناب و زیبا همواره عکاسان می فرمایند: 《نگران نباش ! باهم درستش می کنیم.》.
آری فقط با گذشت زمان و برگ برگ صفحات تاریخ، مُهر تاییدی بر آفرینش یک هنر، ایفای نقش مسوولیت اخلاق گرا، سوختن و ساختن، بی ادعایی و بی تمّنایی ، ثبت خاطره های شیرین بدون رنجاندن قلب دیگران، مهربانی، مردمداری، امانتداری و بوسه بر دستان تولید کننده در راستای خدمت بی منّت آشکارتر و حیرت و حسرت انگیز تر رُخ خواهد نمود و این آیین نانوشته روزگار است که با زدودن زنگارهای، نگاه ها و منیّت ها ی غیر مسئولانه در آینده و به ویژه در گذر بیرحمانه زمان نه چندان دور، مورد قضاوت وجدان های پاک و بی آلایش قرار خواهد گرفت و باید گفت و نوشت: یاد باد آن روزگاران یاد باد که خیلی زود گذشت… .

علیرضا کیهان پور
کارشناس رسانه ای

  • نویسنده : علیرضا کیهان پور